آیا میدانید اگر شما در حال حمل قرآن باشید شیطان
دچار سردرد شدید می شود...
و باز کردن قرآن شیطان را تجزیه می کند...
وبا خواندن قرآن به حالت غش فرو میرود...
و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش می شود...
و آیا میدانید که وقتی شما میخواهید این پیام را به
دیگری برسانید شیطان سعی خواهد کرد تا شما
را منصرف کند...
فریب شیطان را نخورید..
پس این پست و کپی کنید و تو وبهاتون بذارید
خُــدآیـا ، مواظــب سیــآهی چــآدرمــان باش
هیچ میدآنــی
نگـــآه هــای دیگــرآن ،
بــه " مــا "ی چــآدری
موشکــافـانه تــر اسـت
تـــآ نگــآهشان به دیگــری....؟
و انتظـاراتشـان نیز هم
متفــاوت تر است ،از " مــا "ی چــآدری
تــا اوی غیــر....
❉ ❉ ❉
● ● ● خُــدآیـا ، مواظــب سیــآهی چــآدرمــان باش ● ● ●
اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط میگفت:
«آمنوا» اینکه کنار «آمنوا» گفته:
«آمَنُوا وَ عَمِلُوالصَّالِحات»،
یعنی هم دلت پاک باشد،هم کارت
بابالهای حجابت...
پر بکش سمت اوج می دانم
که خدا با تو است در همه جا
پر بزن چادرت تو را بال است
و بدان می برد تو را بالا
***
در زمانی که شأن و ارزش جز
به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادر بمان و ثابت کن
ارزش واقعی زن این نیست
رو کرد به مترجمش گفت:چرا اینقدر اینجا شلوغه و این دستمالها چیه که مردم به اون میبندن؟؟
مترجمش گفت ما شیعه های ایران هر مشکلی داریم میایم اینجا و این دستمالا رو میبندیم تا مشکلمون زودتر حل بشه.
که دیدن مهندس کرواتشو از گردنش در اورد و بست به پنجره فولاد اقا.
یه چند قدمی از کنار پنجره دور نشده بودیم که تلفنش زنگ خورد مترجم میگه دیدم مهندس حالش دگرگون شد نمیتونست حرف بزنه بعد از اون که حالش بهتر شد گفتم اتفاقی افتاده؟
دستاش میلرزید گفت خانمم بود؛ما تو خونه یه دختر فلج داریم زنگ زده میگه کجایی؟
بهش گفتم چرا گفت یه شخصی اومده بود جلوی در گفت من رضا هستم همسرتون منو فرستاده اومدم دخترتون ببینم برای چند لحظه اومد اتاق بچه یه نگاهی بهش کرد یه دستی رو سرش کشید و گفت به آقاتون بگید مشکلش حل شد و رفت؛بعد ازاین که برگشتم اتاق بچه دیدم ایستاده رو جفت پاهاش داره راه میره این آقا کی بود فرستادی وقتی رفتم جلوی در رفته بود ..
“السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا”
خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟
خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟
خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟
ایـنها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصــلا” اهل این حرفـــــها نبود…
این قضیه به شـــدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود وبه محـــل زندگیش بازگردد.
به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت
شـاید می خواست گـــلــه کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی دخترک وارد حیاط امامزاده شد…
خسته…
انگار فقط آمده بود گریه کند…دردش گفتنی نبود….!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست.
زیر لب چیزی می گفت انگار!!!
خـدایـا کـمکـم کـن…
چـند ساعـت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نـشـسـتـی!!!
مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند…
به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…
امــا انگار چیزی شده بود…
دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!!!
احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!
فکر کرد شاید اشتباه میکند!!! اما اینطور نبود!یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جـــایــش نگذاشته…!!!
منبع : وب سایت بزرگ شب های تنهایی
من بگویم کجاست؟؟؟؟
شاید در بیابانی است و سر به سجده اشک میریزد و ما را دعا میکند
شاید سرش را چون علی در چاه کرده و با چاه درددل میکند
شاید هم اکنون در کربلا است و در بین الحرمین
نگاهی به پرچم سقا میکند و از آن طرف نگاهی بر سیدالشهداء
شاید هم اکنون در بقیع است سر خاک مادری که یکتا ترین مادر بود
اما مزارش را هیچکس ندانست که کجاست
آهای دختر خانمی که میگی از دنیا خسته شدم
به موهاتم یاد بده : بیرون ارزش دیدن نداره
ای مالک :
اگر شب هنگام کسی رو در حال گناه کردن دیدی
فردا با آن چشم نگاهش نکن
شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی
تمــآم ِ کمـد هـآ را زیــر و رو مـﮯ کنم
لبـاس هاے بهارے
بارانـﮯ هـآ
خانگـﮯ هآ
مجلسـﮯ هـآ
خستـه مـﮯ شوم از این همـه رنگ و مـدل
نگـآهـم به تـو گـره کـه مـی خورد ،
آرامــ مـی شوم .
ساده بودنت ، دنیــآ مـﮯ ارزدمشکـﮯ ِ آرام ِ من
بخون اما ناراحت نشو ؛؛؛!!!
دوستان بخونید ببینم چشمی خشک می مونه ؛؛؛!!!
یکی از نوکرا و ذاکرای ارباب میگفت: دو ماه پیش خواهرم کربلا بود تو صحن حضرت عباس ع بودیم مداح
داشت روضه میخوند یه وقت دیدیم یه پیرمردی اومد از یقه اون مداح گرفت کشید پایبن گفت :
عباس دروغ میگه ...
عباس دروغ میگه ...
مداح آرومش کرد گفت :
چی شده پیر مرد گفت :
من بعد 25 سال بچه دار شدم الان که 19 سالشه رفته تو کما با خودم گفتم :
از اصفهان اومدم کربلا ؛؛؛ امروز زنگ زدن بهم گفتن : بچت مرده...!!!
دروغ میگن که عباس حاجت میده !!!!!!
خواهرش میگفت :
مجلس بهم ریخت ...!!!
فرداش تو صحن حضرت عباس بودیم دیدیم پیرمرده پا برهنه اومد ...!!!
با خودموون گفتیم الان مداح و میزنه دوباره...!!!
دیدیم اومد جلو چهار پایه که مداح روش واساده بود دستشو گرفت گفت :
بیا بغل ضریح بخون همه کسایی که دیروز بودنم باشن...!!!
میخوام بگم غلط کردم...!!!
(گریه میکرد و میگفت)
حاجی چی شده ...؟؟؟
پیر مرده گفت :
خانومم زنگ زد گفته : چون نمیذارن زنا تو غسال خونه برن ؛؛؛ التماس کردم گفتم :
یک بار بچمو تو سرد خوونه ببینم...
مادرش میگه :
همین که کشو رو کشیدن بیرون دیدیم رو نایلون بخار نشسته س
سریع آوردنش بیرون و بهش شوک دادن...!!!
خلاصه پسرم به هوش اومده و شفا گرفته...!!!
میگن تا به خودش اومده پرسیده بابام کجاست...؟؟؟
مادرش بهش گفته :
پدرت کربلاست...!!!
پسرش میگه : وقتی تو کما بودم و دیگه دل کنده بودم از زندگی یه
دفعه یه آقای قد بلندی اومد صدام زد و گفت :
پاشو برو به بابات بگو آبروی من یکبار تو صحرای کربلا رفته بود....
چرا دوباره تو آبرومو بردی ؟؟
پاشو برو به بابات بگو عباس دروغ نمیگه !!!
عباس دروغگو نیست...!!!
بلیط کربلا تونو از دست حضرت عباس بگیرید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
"اَ لسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس"
به احترام "باب الحوائج" هرکی دید،
کپی کنه تا همه سلام بدن...!!!
یهویی عاشق این متن شدم…!!!
خدا زمین را آفرید و اختيارش را سپرد به 1+5
.
.
.
.
.
.
.
۱ محمد
۲ علی
۳ فاطمه
۵ حسین
+
اگه این پست +18. بود 300 نفر کپی میکردن ولی چون در مورد
حضرت اباالفضل ع هست کسی حاضر به کپی کردنش نیست!!!!
خدایا:هر کی این پست راکپی کرد درد دلش رو رفع کن ؛؛؛!!!
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
چارلز،دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گوید:
چرا خانوم هاتون نمیتونند با مردا دسـت بدند؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و نمیتونند خودشون رو کنترل کنند؟؟
همایون لبخندی میزندو می گوید:مگه ملکه ی انگلستان میتونه با هر مردی دست بده و یا هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!
چارلز با عصبانیت می گوید:نه! مگه ملکه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی می تونند با ایشون دست بدن!!!
منبع: ملکه حجاب